محاسبات عاطفی
محاسبات عاطفی

محاسبات عاطفی و عواطف کامپیوتری

در طول ساليان اخير و همزمان با واگذاری اعمال و وظايف بيشتری به کامپيوترها، مبحث عامل­های هوشمند و نقشی که می ­توانند به عنوان يک عنصر خودمختار ايفا نمايند، نمود بيشتری پيدا کرده است. با توجه به استفاده روز افزون عامل­ های هوشمند در تمامی زمينه ­ها، از جمله شبيه­ سازی­ های پيچيده، تجارت الکترونيک، مهندسی نرم­ افزار، محاسبات توزيع شده، تعامل انسان با کامپيوتر، مطرح شدن سيستم­ های چند عاملی و تيم­ های کاری عامل­ ها و بسياری از کاربردهای ديگر، توانايي­ های عامل­ های هوشمند نيز برای پاسخگويي به نيازهای روز نياز به پيشرفت دارند. قابليت­ های بيشتری برای عامل­ های هوشمند مورد نياز است که آن‌ها را هوشمندتر و قابل اعتماد تر کند مانند پيش­گويي، فهم، يادگيری، ارتباط با زبان طبيعی و هوش هيجانی.

هوش مصنوعی نیازمند هوش هیجانی است

بسياری از تحقيق­ های هوش مصنوعی، تنها بر روی جنبه ­های عقلانیِ تصميم ­گيری متمرکز بوده است؛ با وجود اينکه هيجان­هايي مانند شادی، غم، اميد، ترس و عصبانيت نيز نقش مهمی در رفتار انسان بازی می ­کنند. تحقيقات نشان داده است که هوش هیجانی در تصميم­ گيری، ادراک، يادگيری و بسياری از مکانيزم­ های تفکر منطقی نقشی کليدی بازی می­کند. اگر بخواهيم که کامپيوترها به طور کامل هوشمند باشند و به طور طبيعی با ما ارتباط برقرار کنند، بايد قابليت تشخيص، فهم، حتی داشتن و نمايش هيجان را به کامپيوترها بدهيم. همان‌طور كه مينسکی گفته است:«سؤال اين نيست كه آيا ماشين­های هوشمند مي­توانند هيجان داشته باشند يا نه؟ بلكه سؤال اين است كه آيا ماشين بدون داشتن هيجان مي­تواند هوشمند باشد يا نه؟» علوم محاسباتی و اجتماعی علاقه بسياری به هيجانات و هوش هیجانی در دهه اخير به خود ديده است.

ظهور محاسبات عاطفی از دانشگاه MIT

در سال 1997 پروفسور روزاليند پيکارد از آزمايشگاه مديا دانشگاه MIT، محاسبات عاطفی را مطرح نمود. محاسبات عاطفی مرتبط با «علوم عاطفی» است. این محاسبات در ارتباط با مطالعه و توسعه سیستم­ ها و ابزارهایی است که می توانند هیجانات انسان را تشخیص، تفسیر، پردازش و شبیه سازی نمایند. این محاسبات یک موضوع میان رشت ه­ای بین علوم کامپیوتر، روانشناسی و علوم شناختی می­باشد. فناوری­ هایی محاسبات عاطفی، هیجانات یک کاربر را از طریق سنسورهای فیزیولوژیک (ضربان قلب، دمای بدن، قند خون، عرق دست و…)، میکروفون، دوربین یا منطق نرم افزاری حس کرده و به آنها با اجرای اعمال مشخص از قبیل تغییر سوال یا سطح دشواری آزمون، پیشنهاد ویدئو یا بازی، پخش موسیقی،‌ تغییر رنگ نرم افزار یا پیام­ های صوتی و تصویری پاسخ می­ دهند.

عاطفه، احساس و هيجان

لازم است که بين سه کلمه عاطفه، احساس و هيجان تمايز قائل شويم. اصطلاح عاطفه (affect) يک مفهوم بالادستی است که شامل احساس (feeling) و هيجان (emotion) می­ شود. احساس نمايش تغييرات و شرايط بدنی ثبت شده در مغز می­باشد و هيجان، احساس تفسير شده می­ باشد. در مطلب «آیا متفاوت هستند؟ عاطفه، احساس، هیجان، گرایش و نظر در متن» به طور کامل به این موضوع پرداخته شده است.

­کاربردهای محاسبات عاطفی

۱. تعامل انسان با کامپيوتر

قسمت عمده­ ای از تحقيقات اين حوزه بر روی اين موضوع متمرکز است که چگونه می ­توان تجربه يا تعامل مثبت کاربر را در استفاده از مصنوعات ديجيتالی ارتقا داد. به عنوان مثال، اگر سيستم آموزش هوشمند، ماشين ATM يا ماشين صدور بليط بتوانند تشخيص دهند که کاربر گيج، نااميد يا عصبانی شده است؛ سيستم می ­تواند کاربر را هدايت کرده و جهت رفع مشکل و مديريت هيجانات به او کمک کنند. در واقع سيستم با استفاده از دانش هيجانی می ­تواند استنتاج کند که چه عمل­ هايي باعث عصبانيت و نااميدی کاربر می ­شوند و چه عمل ­هايي می ­توانند اين هيجان­ ها را مديريت کنند.

۲. انتخاب مناسب اعضاي يك تيم

در پروژه­ هاي پيچيده كه گروهي از افراد با يكديگر كار مي ­كنند؛ مسأله مهم، تيمي است كه بتواند با موفقيت تمام كارها را انجام دهد. پروژه مانند يک سيستم اجتماعی است و دارای خصوصياتی از قبيل ارتباطات و هيجان ­های شخصی می­باشد. در هر پروژه هيجان­ هايي از قبيل عصبانيت، ترس، شادی، ناراحتی و استرس وجود دارند. از پارامترهاي موفقيت يك تيم روابط اجتماعي و عاطفی اعضاي تيم و ميزان تناسب و علاقه اعضاي تيم با كار محول شده به آن‌ها مي­ باشد. با انجام شبيه سازي از نحوه تعامل­ های اعضاي يك تيم پيش از آغاز يك پروژه مي ­توان به افراد تيم كار مناسبي را محول نمود، تأثير هيجاناتی مانند استرس را بر کارآيی تيم مورد بررسی قرار داد يا هزينه پروژه را تخمين زد. اين شبيه­ سازی­ها تأثير بسزايي در موفقيت پروژه و کاهش زمان و هزينه پروژه دارند.

۳.سيستم­ های آموزش مجازی

بسياری از محققين قوياً معتقدند که اگر کامپيوترها بتوانند با هيجانات دانش ­آموزان وفق پيدا کنند؛ سيستم ­های آموزش هوشمند به طور قابل توجهی ارتقا پيدا می­ کنند. در واقع آموزش يك فرآيند آميخته با هيجان مي­ باشد. اگر بخواهيم يك سيستم آموزشی درست كنيم، بايد از بروز هيجان­ های منفي در سيستم جلوگيري كنيم و به دنبال افزايش هيجان­ های مثبت باشيم. سيستم هوشمند آموزشی بايد بتواند به فعاليت­ هاي يادگيرنده، با هيجان مناسب پاسخ دهد و از ايجاد خستگي و بی‌علاقگی در او جلوگيري كند.

۴. روايت داستان

سيستم­ هايي محاوره ­ای طراحی گرديده است که يک داستان را روايت می­ کنند. برای انتقال مناسب مطالب، بايد ژست، حالات چهره و صوت روايتگر مجازی متناسب با متن داستان باشد و حالات کاربر را در حين روايت داستان در نظر بگيرد و در برابر آن‌ها عکس‌العمل مناسب نمايش دهد. به عنوان نمونه یک کاراکتر مجازی را در نظر بگیرید که داستانی را برای یک کودک روایت می ­کند. این کاراکتر باید بتواند خستگی و بی ­حوصلگی کودک را حس کرده و متناسب با متن داستان  حالات چهره و صوت خود را هماهنگ کند.

۵.مذاکره در تجارت الکترونيکی

هيجان جزئي تعيين کننده در نحوه پيشرفت مذاکره می ­باشد. اين پارامتر تعيين کننده سطح رضايت و نوع انتظار­های طرف­ های مذاکره می­باشد و پارامتر مهمی در به پايان رسيدن الگوريتم­های مذاکره الکترونيکی می­ باشد. با استفاده از دانش هيجانی می­توان هيجان طرف مقابل را پس از ارائه يک پيشنهاد پيش­بينی کرد و با استفاده از آن فضای جستجو را کاهش داد.

۶. ارتباط انسان با ربات­های هوشمند

برای طبيعی کردن و افزايش باورپذيری ارتباط بين انسان و ربات­ های هوشمند، بايد ربات بتواند در بروز هيجان و تصميم ­گيری­های مبتنی بر هيجان شبيه انسان عمل کند؛ يعنی بتواند معنی رفتارهای هيجانی کاربر را بفهمد و در برابر آن‌ها پاسخ مناسب توليد کند.

۷. آنالیز گرایش بازار

گرایش بازار هیجان کلی است که سرمایه گذاران و معامله گران نسبت به عملکرد قیمت یک دارایی در گذر زمان دارند. وقتی گرایش بازار مثبت است و قیمت ها به طور مداوم در حال افزایش است، گفته می شود که روند صعودی وجود دارد (که اغلب از آن به عنوان بازار گاو نر یاد می شود). برعکس ، هنگامی که کاهش مداوم قیمت وجود دارد، بازار خرس نامیده می شود. بنابراین، گرایشات از دیدگاه ها و هیجان فردی همه معامله گران و سرمایه گذاران در یک بازار مالی تشکیل شده است. روش دیگر برای دیدن آن به عنوان میانگین هیجان کلی شرکت کنندگان در بازار است.

با فرض اینکه نظریه روانشناسی بازار معتبر است، درک آن ممکن است به یک معامله گر کمک کند تا در مواقع مطلوب تر از موقعیت ها ورود و خروج کند. لحظه ای که بالاترین فرصت مالی (برای یک خریدار) وجود دارد معمولاً زمانی فرا می رسد که بیشتر مردم ناامید باشند و بازار بضعیف است. در مقابل، لحظه ای که بیشترین ریسک مالی وجود دارد اغلب زمانی بوجود می آید که اکثر شرکت کنندگان در بازار سرخوش و بی پروا هستند.

بنابراین ، برخی از معامله گران و سرمایه گذاران سعی می کنند گرایش بازار را بخوانند تا مراحل مختلف چرخه روانشناختی آن را مشخص کنند. در حالت ایده آل، آنها از این اطلاعات برای خرید در هنگام وجود ترس (قیمت های پایین تر) استفاده می کنند و در هنگام وجود حرص و ولع (قیمت های بالاتر) می فروشند. اما در عمل، شناختن این نقاط مطلوب کار بسیار دشواری است.

در این نوشته که در گروه علوم و فناوری های پیشرفته مرکز ملی فضای مجازی به چاپ رسده است ،به صورت مفصل به محاسبات عاطفی پرداخته ایم.


جوابی بنویسید:

آدرس ایمیل شما به صورت عمومی منتشر نخواهد شد.

فوتر سایت

اسلایدر سایدبار

درباره من

درباره من

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد.

شبکه های اجتماعی

فیسبوک